متأسفانه جز رعایت بهداشت کاری از دست شما ساخته نیست پس سعی کنید که بر وضعیت روانی خود مسلط شوید. رادیو و تلویزیون را خاموش کنید، تلگرام، واتس آپ و اینستاگرام خود را برای مدتی قطع کنید تا سلامت روانیتان بیش از این در معرض تهدید قرار نگیرد.
این نظریه با قرائن و شواهد بسیاری نقض میشود؛ به طور مثال حضرت در تعلیل بیعت نکردن با یزید میفرماید: یزید مردى است فاسق، مىگسار، قاتل بى گناهان.هرگز شخصى همانند من، با مردى همانند وى بیعت نخواهد کرد.»
روایاتی که علم به شهادت ایشان از کودکی را ثابت میکند ، این تفسیر و تحلیل از قیام امام با چالش مواجه خواهد شد.
یکی از تبعات منفی نگاه عارفانه به قیام امام حسین(ع)، تقدیس دشمنان و قاتلان امام است؛
از نظر دین ارتباط متعارفِ روزمره مانند گفتوگو، دادوستد، رفتوآمد تا زمانی که آلوده به نگاه، تماس و یا حتی گفتگوی کلامی یا مجازیِ شهوتانگیز نشده باشد جایز است و اشکالی ندارد.
بیشتر بخوانید: |
اسلام برای پاسداشت حرمت انسان و تأمین هدف از نیازهای فطری او و داشتن خانواده و جامعهای سالم، آرام و پویا در جهت بندگی خدا، هرگونه ارتباط، کسب لذت و رفع نیاز جنسی خارج از محدوده تعریف شده دینی را ممنوع کرده و حرام میداند. برای همین ازدواج سفید، همجنسگرایی، باهم باشی یکشبِ و نظایر قبلی و بعدی آنها همه جزءِ نبایدهای دینی محسوب میشوند که در واقع پرهیزهایی برای سلامت روح و روان بشر هستند. قرآن کریم می فرماید: كسی که کار شایستهای (عمل صالحى) انجام دهد به نفع خود کار کرده است و كسى که بدى كند به خویشتن بدى كرده است.
در قرآن كریم آمده است وقتی شیطان به علّت سجده نکردن بر انسان از پیشگاه الهی رانده شد به خداوند عرض کرد: پروردگارا! تا روزى که انسان ها برانگیخته مى شوند به مهلت بده. خداوند فرمود: فَإِنَّكَ مِنَ الْمُنظَرِینَ * إِلىَ یَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُوم؛ تو از مهلت یافتگانى، تا زمانى معین و معلوم » (سوره ص، آیات 79-81) امّا "در اینکه منظور از یَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُوم»، چه روزى است، مفسران احتمالات متعددى داده اند:
بعضى گفته اند منظور پایان این جهان و بر چیده شدن دوران تکلیف است، چرا که بعد از آن، طبق ظاهر آیات قرآن، همه جهانیان از بین میروند و تنها ذات پاک خداوند باقى مى ماند، بنابر این تنها به مقدارى از درخواست ابلیس موافقت شد.
بعضى دیگر احتمال داده اند که منظور از وقت معلوم زمان معینى است که تنها خدا مى داند، و جز او هیچکس از آن آگاه نیست، چرا که اگر آنوقت را آشکار مى ساخت ابلیس تشویق به گناه و سرکشى بیشتر شده بود.
بعضى نیز احتمال داده اند منظور روز قیامت است چرا که او مى خواست تا آن روز زنده بماند تا از حیات جاویدان برخوردار گردد و با نظر او موافقت گردید، به خصوص اینکه تعبیر به یوم الوقت المعلوم در آیه 50 سوره واقعه درباره روز قیامت نیز آمده است. ولى این احتمال بسیار بعید است ، چرا که اگر چنین مى بود باید خداوند به طور کامل با درخواست او موافقت کرده باشد، در حالى که ظاهر آیات فوق این است که بطور کامل با درخواست او موافقت نشده و تنها تا یوم الوقت المعلوم موافقت شده است. و به هر حال تفسیر اول با روح و ظاهر آیه از همه موافقتر است، و در بعضى از روایات که از امام صادق علیه السلام نقل شده نیز به این معنى تصریح گردیده است." (تفسیر نمونه، ج11، ص71)
در روایتی نقل شده است که شخصی در مورد جمله یَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ» كه در آیه مذكور آمده، از امام صادق علیه السلام سوال كرد، حضرت فرمود: وقتی كه قائم ما ظهور كند و به حجر كوفه بیاید، در این حجر شیطان به حضور آن حضرت می آید و زانو به زمین می زند و می گوید: یا ویل من هذا الیوم؛ ای وای از این روز.» آنگاه امام قائم موی پیشانی شیطان را می گیرد و گردنش را می زند و او را به هلاكت می رساند.(اثبات الهداة، ج7، ص101)
اما آن حضرت در حدیث دیگرى مى فرمایند: شیطان بین نفخه اول و دوم صور اسرافیل مى میرد.» (بحارالانوار، ج 60، ص 244)
در این میان برخی به اشتباه دچار خلط شده اند و گفته اند که "متن این دو روایت با یكدیگر معارض است، و جمع كردن آنها با یكدیگر ممكن نیست. زیرا هنگام ظهور حضرت ولى عصرعلیه السلام تا نفخه صور بسیار فاصله است، و طبق اعتقاد شیعه بین زمان ظهور و نفخه صور، رجعت نیز وجود دارد؛ و چون دومین روایت بیشتر نقل شده است و در سند آن مؤیّداتى وجود دارد، موجب مى شود تا آن بر نخستین روایت ترجیح داده شود؛ پس كشته شدن شیطان توسط امام زمان علیه السلام دلیل محكمى ندارد."
اما می توان گفت این دو روایت تعارض ندارند و سبب خلط به خاطر آن است كه برای مرگ ابلیس نتوانسته اند دو مرگ را قائل شوند. همانطور كه انسانها از دنیا رحلت می كنند -یعنی یك زمان مشخص برای مرگ دارند، و پس از آنكه در برزخ حاضر شدند تا زمان دمیده شدن صور و بر پایی قیامت در آنجا مستقر اند- پس از دمیده شدن صور همین افراد نیز خواهند مرد -البته باید توجه كرد كه مرگ، در دو نشئه مختلف است- حال می توان برای شیطان دو مرگ متصور شد در این صورت نه تنها روایات متعارض نیستند بلكه دو مطلب جداگانه را می خواهند اثبات نمایند.
عده ای هم ادعا كرده اند که " یَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ» پس از اتمام زندگی انسانها خواهد بود، چون انسان باید بین خوبی ها و بدی ها وسوسه ای داشته باشد تا انتخاب كند و دارای اجر و یا عذاب شود و اگر شیطان در عصر ظهور كشته شود با تكلیف انسانی در تعارض است."
در پاسخ باید گفت در آن زمان، آزادی و اختیار از انسانها گرفته نمی شود؛ چنانکه مرحوم علامه طباطبایى مى فرماید: ملازمه اى بین تکلیف انسان و وجود شیطان براى اغواگرى او وجود ندارد؛ پس چنین نیست که تا انسان مکلّف است در پى گمراه کردن او باشد؛ زیرا ممکن است خداوند، جامعه انسانى را صالح گرداند و فساد را ریشه کن کند، و مردم جز پروردگار کسى را نپرستند، در این صورت شیطان نمى تواند کسى را گمراه کند.»(المیزان، ج ۱٢، ص 128) به عبارت دیگر هر چند وجود شیطان سبب افزایش وسوسه خواهد بود اما تمام وسوسه با شیطان نیست بلكه نفس اماره هم اگر شیطان نباشد، انسان را به امور ناپسند وسوسه می كند پس این قول هم بسیار ضعیف هست و نمی توان بدان توجه كرد.
برخی می گویند که "كشته شدن و نابودی شیطان همانند كشته شدن و نابودی انسان نیست؛ شیطان مانند ما جسم ندارد تا كشته شود" در صورتی که باید توجه نمود علاوه بر اینکه طبق قولی شیطان چون از جن است، مثل آنها می توان برای او مرگ و كشته شدن نیز تصور كرد.
همچنین این احتمال وجود دارد كشته شدن شیطان همان قطع نفوذ او است و مرگ حكومت و تزویز او. یعنی منظور از كشته شدن شیطان این است كه ریشه های فساد و عوامل انحراف و ظلم و جو در عصر درخشان حكومت امام مهدی علیه السلام نابود می گردد و به جای آن عقل و ایمان حكومت می كند. چنانچه در در صحف ادریس پیامبر آمده است:
"تو ای شیطان تا زمانی كه مقدر كرده ام كه زمین را در آن زمان از كفر و شرك و گناه پاك سازم، مهلت داده خواهی شد؛ ولی در این زمان به جای تو بندگان خالص و پاك دل و با ایمان روی كار می آیند. آنها را خلیفه می كنم و حاكم زمین می كنم و دینشان را استوار سازد كه آنها تنها مرا می پرستند و هیچ چیز را شریك من قرار نمی دهند در آن روز است كه تو و همه لشكریانت از پیاده و سواره را نابود می نماییم."پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در مورد سیره و روش فرزندشان امام مهدی علیه السلام می فرمایند: قائم از نسل من است، نام او نام من، کنیه او کنیه من، سیمای او سیمای من و روش او روش من است. او مردم را بر دین و شریعت من استوار می دارد و آنها را به سوی کتاب خدای صاحب عزت و جلال فرا می خواند .» 2
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله رحمت برای جهانیان هستند. 3 حرکت امام مهدی علیه السلام نیز در آخرامان مایه برکت و رحمت برای جهانیان خواهد بود. در حدیث لوح حضرت زهرا علیها السلام که حدیث قدسی (سخن خداوند) است، آمده است: به درستی که من هیچ پیامبری را مبعوث نکردم، جز آنکه وقتی ایامش کامل و مدتش سپری شد، برای او وصی ای قرار دادم. سپس کامل کردم آن [سلسله اوصیا] را به فرزندش [فرزند امام حسن عسکری علیه السلام] رحمت بر عالمیان . او دارای کمال موسی، شکوه عیسی و شکیبایی ایوب است.» 4
سیره پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و ائمه اطهار علیهم السلام نشان می دهد که آن بزرگواران تمام توان خود را به کار می گرفتند تا افراد بیشتری را به مسیر هدایت و رشد و کمال بیاورند و از آنها دستگیری کنند. این بزرگواران حتی دستگیر دشمنان خود نیز بودند. به طور نمونه برخورد امام حسن علیه السلام با فردی که دشمن اهل بیت علیهم السلام است، گواهی بر این مدعا است.5 امام مهدی علیه السلام نیز برای دستگیری و فریادرسی از مردم خواهد آمد. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند: از میان امت من مهدی قیام می کند، خداوند او را برای فریاد رسی مردمان بر می انگیزاند .» 6
ائمه اطهار علیهم السلام مظهر رحمت بی انتهای الهی هستند. امام رضا علیه السلام در قسمتی از یک حدیث طولانی در مورد جایگاه امام می فرمایند: امام همدمی رفیق و پدری دلسوز و برادری همزاد و مادری نیکوکار نسبت به فرزند کوچکش و پناه مردم در مصیبتها و دشواری های عظیم است.» 7
امام مهربان ترین مردم در روی زمین است. امام صادق علیه السلام فرمودند: . به خدا سوگند که من نسبت به شما، از خود شما مهربان تر و رحیم ترم. » 8
امام رضا علیه السلام فرمودند: امام نشانه هایی دارد . او نسبت به مردم از خودشان سزاوارتر است و بر مردم از مادران و پدرانشان دلسوزتر است » 9
حکومت امام مهدی علیه السلام تکیه بر برهان و استدلال دارد. امام حسن مجتبی علیه السلام در سخنی از پدر بزرگوارشان امیر مؤمنان علی علیه السلام نقل کرده اند که ایشان فرمودند: در آخر امان و سختی روزگار و جهالت مردمان، خداوند مردی را بر می انگیزاند که او را با فرشتگان تأیید می کند و یارانش را محافظت می نماید، و او را با آیاتش یاری می دهد و بر سرتاسر زمین مسلّط می گرداند . او زمین را از قسط و عدالت و نور و برهان پر می کند.» 10
خشم و غضب امام مهدی علیه السلام شامل کسانی می شود که در برابر منطق امام می ایستند و بر ظلم و فساد خود پافشاری می کنند. امام صادق علیه السلام دلیل ملقب شدن امام مهدی علیه السلام را به نقمت [برای دشمنان] چنین بیان می دارند: حجت خدا بر آفریدگان تمام می شود تا همگان نسبت به دین، شناخت پیدا کنند و بر روی زمین کسی باقی نماند که دین به او ابلاغ نشده باشد. (در آن هنگام) حضرت قائم ظهور می کند و سبب نقمت [عذاب] خدا و خشم و غضب او بر بندگان می گردد، زیرا خداوند از بندگانش انتقام نمی گیرد مگر بعد از آنکه به انکار حجتش بپردازند.» 11
بنابراین امام مهدی علیه السلام بعد از اتمام حجت، با از میان برداشتن این افراد و پایان دادن به ظلم آنها که خواسته تمام مظلومان و مستضعفان در طول تاریخ است، عدالت را در جهان برقرار می کنند. امام صادق علیه السلام فرمودند: . آگاه باشید! به خدا سوگند! به طور حتم، عدالت او داخل خانه های آنها خواهد رفت، همان گونه که گرما و سرما، چنین خواهد بود.» 12
این حکومت به گونه ای خواهد بود که رضایت تمام موجودات را به همراه خواهد داشت. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند: شما را به مهدی بشارت می دهم او در امتم بر انگیخته خواهد شد. ساکنان زمین و آسمان از او راضی هستند.» 13 پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند: امت مهدی به او پناه می برند، همان گونه كه زنبور به دور ملكه خود می گردد.» 14
بنابراین امام مهدی علیه السلام مانند پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله برای هدایت و دستگیری مردم ظهور خواهند کرد. ایشان بعد از اتمام حجت با انکار کنندگان حجت خدا مبارزه می کنند و عدالت را در همه جا برقرار می کنند. حکومت ایشان محبوب تمام دلهاست. در مقالات بعدی به ابعاد مختلف دولت کریمانه می پردازیم.
پی نوشت:
1 . بحار الأنوار، مجلسی، ج 99، ص 101: اشاره به زیارت امام مهدی علیه السلام:. السَّلَامُ عَلَى رَبِیعِ الْأَنَامِ وَ نَضْرَه الْأَیَّامِ .».
2. اثبات الهداه، شیخ حر عاملی، ج5، ح 9، ص 98 و 99.
3. سوره انبیاء/ آیه 107: وَ مَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا رَحْمَه لِلْعَالَمِین.
4. کمال الدین، صدوق، ج1، باب28، ح1، ص310.
5. بحارالانوار، مجلسی، ج 43، باب 16، ص 344: مردی از اهل شام وارد مدینه می شود. به خاطر تبلیغات سوء معاویه و دشمنان اهل بیت علیهم السلام کینه ای عمیق از امام علی علیه السلام و اهل بیت ایشان در دل دارد. یک روز که امام حسن علیه السلام را سوار بر مرکب می بیند به او دشنام می دهد و او را نفرین می کند. امام در مقابل این برخورد او لبخند می زند و به او می فرماید: گمان می کنم تو در این شهر غریبی، گویا سوء تفاهمی پیش آمده است، اگر گرسنه ای سیرت می کنم و اگر بدون لباس باشی به تو لباس می دهم و اگر نیازمندی تو را بی نیاز می کنم و اگر بی پناه باشی به تو پناه می دهم و اگر حاجتی داشته باشی آن را بر آورده می کنم، حالا وسایلت را بردار و با من بیا مهمان من باش.» هنگامی که آن مرد سخنان امام حسن علیه السلام را شنید به گریه افتاد و گفت: به خدا قسم ، تو جانشین خدا در زمین هستی، خدا خودش می داند که رسالتش را بر عهده چه کسی قرا دهد، تو و پدرت منفورترین مردم نزد من بودید اکنون محبوب ترین مردم نزد من هستی. آنگاه به مهمانی امام رفت و از دوستداران امام شد.
6. کشف الغمه فی معرفه الائمه، اربلی، ج2، ص470.
7. الکافی، کلینی، ج1، باب نادر جامع فی فضل الامام و صفاته، ح1، ص200.
8. بحار الانوار، مجلسی، ج47، باب 5، ح56، ص78.
9. من لایحضره الفقیه، صدوق، ج4، ح5914، ص 4.
10. بحارالانوار، مجلسی، ج 52، ح 6، ص280.
11. تاظهور، نجم الدین طبسی، ج1، ص 226- 227، به نقل از بحار الانوار، مجلسی، ج 57، ص 213، باب 36، ح 23.
12. الغیبه، نعمانی، ص 297.
13. الغیبه، طوسی، ص178.
14. اثبات الهداه، شیخ حر عاملی، ج5، ص271به نقل از الحاوی للفتاوی، ص 77.
خدای متعال پیامبران خود را با حجتها و معجزات بسیارى براى هدایت بشر فرستاد؛ با آنها کتاب آسمانى بود که از طریق وحى بر آنها فرود آمده و مردم را به سوى حق و حقیقت دعوت مینمودند؛ میزانى به همراه داشتند تا در معاملات و تعاملات به حقوق یکدیگر ننمایند، و روى میزان عدل و مساوات عمل نمایند. علاوه بر اینها آهن را در اختیار آنان قرار داد تا هم ابزار دفاعی آنان باشد و هم منفعتهای فراوانی را با استفاده از آن به دست آورند:
قرآن کریم در این ارتباط میفرماید: لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَیِّناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْکِتابَ وَ الْمیزانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ وَ أَنْزَلْنَا الْحَدیدَ فیهِ بَأْسٌ شَدیدٌ وَ مَنافِعُ لِلنَّاس»[1] ما رسولان خود را با دلایل روشن فرستادیم، و با آنها کتاب (آسمانى) و میزان (شناسایى حقّ از باطل و قوانین عادلانه) نازل کردیم، تا مردم قیام به عدالت کنند. و آهن را نازل کردیم که در آن نیروى شدید و منافعى براى مردم است.
این آیه هدف خداوند از فرستادن پیامبران، و نازل کردن کتاب و میزان را همراه ایشان بیان کرده، و مىفرماید: غرض از فرستادن پیامبران همراه با کتاب، این بود که آنان مردم را به سوی عدالت سوق دهند: لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ». تا مردم در اجتماعی عادل زندگى کنند، و آهن را نازل کرد تا بندگان خود را در دفاع از اجتماع صالح خود و گسترش کلمه حق در زمین بیازماید. علاوه بر این آهن منافع دیگرى دارد که مردم از آن بهرهمند میشوند.
آنچه در این آیه مورد پرسش است، این است که منظور از انزال آهن چیست؟ آیا خداوند آنرا از آسمان نازل کرد، یا معنای دیگری در آن نهفته است؟!
مفسران در این زمینه احتمالاتی را مطرح کردهاند. برخی گفتهاند؛ نزول در آیه به معناى خلقت است. در حدیثى از امام على(ع) در تفسیر این جمله آمده است: انزاله ذلک خلقه ایاه»؛ منظور از نازل کردن آهن، خلقت آن است.[2] لازمه نزول، خلقت است، و این تفسیر ملازم شیء است؛ زیرا هر مخلوقی به اعتبار اینکه در لوح محفوظ ثبت است، وقتی بخواهد ایجاد شود، به اعتبار لوح محفوظ تعبیر به نزول پیدا میکند.[3]
بعضی میگویند؛ نزول در اینجا به معناى فرستادن از مکان بالا نیست، بلکه در اینگونه موارد به معناى نزول مقامى» و نعمتى است که از مقام برتر به مقام پایینتر داده شود.[4]
بعضی هم میگویند؛ انزال آهن نظیر تعبیر انزال چارپایان است: وَ أَنْزَلَ لَکُمْ مِنَ الْأَنْعامِ ثَمانِیَةَ أَزْواجٍ»؛[5]
و براى شما هشت زوج از چهارپایان ایجاد کرد.
اگر از خلقت چارپایان در زمین، تعبیر کرده که ما آنها را نازل کردیم، با اینکه آن حیوانات از آسمان نازل نشدهاند، به این اعتبار است که خداى تعالى ظهور موجودات در زمین را بعد از آنکه نبودند، انزال آن خوانده؛ به دلیل آنکه در آیه شریفه وَ إِنْ مِنْ شَیْءٍ إِلَّا عِنْدَنا خَزائِنُهُ وَ ما نُنَزِّلُهُ إِلَّا بِقَدَرٍ مَعْلُومٍ»،[6] به طور کلى موجودات را نازل شده، و اندازهگیرى شده از خزینههایى میداند که از هر چیز بیاندازهاش در آنجا است.[7]، [8]
البته، برخی از رسول خدا(ص) نقل میکنند که آنحضرت فرمود: چهار برکت از آسمان به زمین فرود آمده، آهن، آب، آتش و نمک».[9]
قرآن کریم در ادامه آیه میفرماید؛ در آهن بأس شدید است: فیهِ بَأْسٌ شَدیدٌ وَ مَنافِعُ لِلنَّاس».
بعضی میگویند؛ نزول در اینجا به معناى فرستادن از مکان بالا نیست، بلکه در اینگونه موارد به معناى نزول مقامى» و نعمتى است که از مقام برتر به مقام پایینتر داده شود
کلمه بأس» به معناى تأثیر و قدرت شدید است، اما غالباً در شدت در دفاع و جنگ استعمال میشود، و بدین جهت فرمود در آهن بأسى شدید است که به طور مدام جنگها و دفاعها نیاز به آهن داشت؛ چون اقسام سلاحها از آهن بود، و بشر از دیر باز به این ف دست یافته، و متوجه منافعش شده، و آنرا استخراج کرده است. اما منافع دیگرى که این ف براى مردم دارد نیاز به بیان ندارد؛ زیرا میبینیم که آهن در تمامى شعب زندگى و صنایع مربوط به آنها دخالت دارد.[10]
برخی معتقدند این نوع مثالها با توجه به زمان و زندگی مردم آن روز بیان شده است. اگر در عصر ما بود به منافع امروزی آهن مثال میزد که در جوامع بشری مورد استفاده قرار میگیرد. [11]
بنابر این آیه در مقام بیان یکی از نعمتهای الهی است که در اختیار بشر قرار گرفته است، اما این یک استنباط شخصی است که انزال حدید در قرآن را به عنوان یک معجزه اعلام کنیم که مرادش آن باشد که آهن ابتدا در زمین نبوده و بعدها از آسمان نازل شده است و در همین راستا، نفی چنین استنباطی، ضرر به اعجاز این کتاب مقدس وارد نساخته و تردید در چنین استنباطی به عنوان یک گفتوگوی علمی نیز ایرادی نداشته و افرادی که چنین ادعاهایی را مطرح میکنند باید با ارائه دلایل متقن به اثبات آن اقدام کنند. [12].
[1]. حدید، 25.
[2]. طبرسی، احمد بن علی، الاحتجاج علی أهل اللجاج، محقق، مصحح، خرسان، محمد باقر، ج 1، ص 250، مشهد، نشر مرتضی، چاپ اول، 1403ق.
[3]. آلوسى، سید محمود، روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم، تحقیق، على، عبدالبارى عطیة ج 14، ص 8، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، 1415ق.
[4]. ر. ک: مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 19، ص 381- 382، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ اول، 1374ش.
[5]. زمر، 6.
[6]. حجر، 21.
[7]. طباطبائی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 19، ص 172، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، 1417ق
[8]. ر. ک: خزینههای نعمتهای الهی و چگونگی نزول و فرستادن این نعمتها، 53661.
[9]. طبرسی، فضل بن حسن، تحقیق، بلاغی، محمد جواد، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج 9، ص 363، تهران، ناصر خسرو، چاپ سوم، 1372ش.
[10]. المیزان فی تفسیر القرآن، ج 19، ص 17.
[11]. مغنیه، محمد جواد، تفسیر الکاشف، ج 7، ص 256، تهران، دار الکتب الإسلامیة، 1424ق.
[11]. اسلام کوئیست
با اندک دقتی در گذشته و زندگی دسته ای از افراد به خوبی متوجه می شویم که عشوه گری، عیاشی، میگساری، فحشا و منکرات پای ثابت زندگی ایشان بوده، به طوری که آنها را در خود غرق کرده است. این سبک زندگی غربی و غیر انسانی آنان، موجب شده است که فطرت پاک و الهی در وجودشان خشکانده شود. اگر افراد عیاش، وجود امام زمان(عج) را به باد سخره می گیرند، جای تعجبی نیست؛ چرا که این دسته افراد مصداق بارز آیه شریفی هستند که خدای متعال در توصیف آنها می فرماید: ثُمَّ كانَ عاقِبَةَ الَّذینَ أَساؤُا السُّواى أَنْ كَذَّبُوا بِآیاتِ اللَّهِ وَ كانُوا بِها یَسْتَهْزِؤُنَ؛ [سوره روم، آیه 10] سپس سرانجام كسانى كه اعمال بد مرتكب شدند به جایى رسید كه آیات خدا را تكذیب كردند و آن را به مسخره گرفتند!»
این افراد در طغیان و سرکشی غرق شدهاند و خدای متعال نیز آنها را به خاطر طغیان و شهوترانیشان در سرگردانی و بی خبری رها کرده است: اللَّهُ یَسْتَهْزِئُ بِهِمْ وَ یَمُدُّهُمْ فی طُغْیانِهِمْ یَعْمَهُونَ؛[سوره بقره، آیه15] خداوند آنان را استهزا مىكند و آنها را در طغیانشان نگه مىدارد، تا سرگردان شوند.»
دوری از گناهان و اعمال ناشایست، یکی از اساسی ترین و مهمترین وظایف منتظران است. در توقیع شریفی از ناحیه حضرت صاحب الامر به شیخ مفید، وجود گناهان درجامعه یکی از اسباب طولانی شدن غیبت و دوری از امام زمان معرفی شده است..پس تنها چیزی که ما را از آنان (شیعیان) پوشیده می دارد، همانا چیزهای ناشایستی است که از ایشان به ما می رسد خوشایندمان نیست و از آنان انتظار نمی رود
امام زمان(عجل الله تعال فرجه) مصداق روشن آیاتی است که، خدای متعال در آن آیات نوید نجات بشریت را داده است.[1] وَ نُریدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثینَ؛[سوره قصص، آیه5] ما مى خواهیم بر مستضعفان زمین منّت نهیم و آنان را پیشوایان و وارثان روى زمین قرار دهیم!».
علاوه بر آیات و روایات اسلامی، همه ادیان الهی و مکاتبی که رنگ دینی و الهی در آنان قابل مشاهده است، در خود به آموزهای به نام منجی باوری اعتقاد دارند، از اینرو اعتقاد به منجی و امام مهدی(عجل الله تعالی شریف) ساخته و پرداخته آیین تشیع و یا سایر مذاهب اسلامی نیست، که شخص مطرب و عیاشی، درصدد تشکیک و استهزاء آن برآید. اگر این افراد غیرت ایرانی داشتند که ندارند، اگر ادعای باستان گرایی داشتند که ندارند، باید بدانند که در ادیان باستانی همچون زرتشت اعتقاد و باور به منجی یکی از مسائل مطرح و شناخته شده به حساب می آمده است: واژه سوشیانس» در آیین زرتشت به معنای منجی به کار رفته است. در کتاب زند بهمن یسن» در تفسیر کلمه سوشیانس این چنین بیان شده است سوشیانس آخرین کسی است که می آید و زرتشت را در عالم نجات می دهد، سوشیانس، عالم را پاک می کند، آن گاه قیامت برپا خواهد شد».[2]
اعتقاد و باور به مهدی و پایبندی به ارکان مهدویت، دارای لوازم و آثاری است که معاندان و مخالفان را از آن بهره ای نیست. در ادامه به بعضی از این آثار و برکات اشاره میکنیم:
1). تهذیب نفس و خودسازی: انتظار و چشم امید به منجی، نقش اساسی و مهمی در پالایش و تنزیه روح و روان بر عهده دارد، به طوری که موجب می شود انسان به سوی خودسازی گام بردارد. به عبارت دیگر اندیشه مهدویت و عنصر انتظار عامل و بهانهای مهم، برای آماده سازی و خودسازی برای ظهور است.[3]
2). دقت در گفتار و رفتار: اعتقاد به ظهور مهدی نیازمند عناصر مهمی همچون خود کنترلی اجتماعی و دقت در رفتار و گفتار است. مهدی یاوران و مهدی باوران، رفتار و گفتارشان بر پایه اخلاق و رفتار اسلامی تنظیم و تطبیق شده است. در روایتی از امام حسن عسکری (علیه السلام) این چنین نقل شده است: وَ انْتِظَارُ الْفَرَجِ بِالصَّبْرِ وَ حُسْنُ الصُّحْبَةِ وَ حُسْنُ الْجِوَار؛[4] انتظار فرج با صبر، خوش صحبتی و خوش خلقی همراه است.»
اگر افراد عیاش، وجود امام زمان(عج) را به باد سخره می گیرند، جای تعجبی نیست؛ چرا که این دسته افراد مصداق بارز آیه شریفی هستند که خدای متعال در توصیف آنها می فرماید: ثُمَّ كانَ عاقِبَةَ الَّذینَ أَساؤُا السُّواى أَنْ كَذَّبُوا بِآیاتِ اللَّهِ وَ كانُوا بِها یَسْتَهْزِؤُنَ؛ [سوره روم، آیه 10] سپس سرانجام كسانى كه اعمال بد مرتكب شدند به جایى رسید كه آیات خدا را تكذیب كردند و آن را به مسخره گرفتند!»
3). پیراستگی از بدی و آراستگی به خوبی: دوری از گناهان و اعمال ناشایست، یکی از اساسی ترین و مهمترین وظایف منتظران است. در توقیع شریفی از ناحیه حضرت صاحب الامر به شیخ مفید، وجود گناهان درجامعه یکی از اسباب طولانی شدن غیبت و دوری از امام زمان معرفی شده است..پس تنها چیزی که ما را از آنان (شیعیان) پوشیده می دارد، همانا چیزهای ناشایستی است که از ایشان به ما می رسد خوشایندمان نیست و از آنان انتظار نمی رود».[5]
گرفتار شدن در دادم ویروس گناه و رذایل اخلاقی از چنان آسیب و خطری برخوردار است، که می تواند، آتش به خرمن معرفت و شناخت فطری افراد بی افکند به طوری که انسان منکر آیات الهی شود. موضوع روشنی که مصداق آن را به خوبی می توان در سرگذشت و زندگی نکبت بار افراد مطرب و عیاش مشاهده کرد.
پی نوشت ها:
[1]. طوسى، محمد بن الحسن، الغیبة (كتاب الغیبة للحجة) للحجة، ص4. در کتاب غیبت شیخ طوسی، از امیر المؤمنین (علیه السّلام) روایت می كند كه در تفسیر این آیه فرمود: اینان كه در زمین ضعیف گشتهاند آل پیغمبرند كه خداوند مهدى آنها را برانگیزد تا آنان را عزیز و دشمنانشان را ذلیل گرداند».
[2]. زند وهمن یسن، ص 19 و150.
[3]. محمد سبحانی، مهدویت و آرامش، ص66.
[4]. ابن بابویه، محمد بن على، الخصال، ج2، ص479، ح46.
[5]. مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، بحارالانوار،ج53، ص177.
درباره این سایت